کیمیاگر

ساخت وبلاگ
   هضم بعضی از کارای آدما برام سخت‌ه. یکیش همین که میرن سر قبر یه آدمی (هرچقدر هم خوب و محترم) و از اون می‌خوان که مشکلات‌شون حل بشه. جسم اون آدم که پودر شده تا الان؛ اگر هم روحی باشه، محدود به اون مکان نیست. و خب اصلاً روح یک مرده، چه ارتباطی با مشکلات ما داره؟ خود خدا (به فرض وجود) شاهد و بیننده‌ی هزاران شر و مشکل روی کره‌ی زمین‌ه؛ بدون اون‌که دخالتی کنه؛ کودکی که بی‌گناهه و سرطان داره؛ کودکی که توی جنگ‌ه؛ کودکی که غذا برای خوردن نداره و ...    نکته‌ی دیگه‌ای که درکش نمی‌کنم، تمام اتفاقاتی‌ه که بر اساس تقویم رخ میدن؛ از تولد و مرگ و شادی و عزاداری .. من نمی‌فهمم چرا آدما نگاه‌شون به تقویم‌ه که مثلا امروز حال‌شون باید چطور باشه؟ هزارسال پیش یه آدمی فوت کرده؛ خب روحش شاد باشه .. چه ربطی به الانِ من و شما داره که عزاداری کنیم؟ اگر هم می‌خوایم زنده بمونه، می‌تونیم از کاراش و حرفاش بگیم؛ اونم نه در یه روز خاص؛ اونم نه با عزاداری.    این همه انفعال و معطل گذشته موندن (دین و سنت و تقویم) ما رو متوقف و مقلد و مرده نگه می‌داره. میفتیم توی یه سیکلی که بیرون‌اومدن ازش دشوار میشه. سیکلی که پر کیمیاگر...
ما را در سایت کیمیاگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmahdiyardelkashf بازدید : 177 تاريخ : يکشنبه 19 دی 1395 ساعت: 4:56

 شبیه خودکاری گوشه‌ی اتاق افتاده‌ام کافی‌ست به ماهی فکر کنم اتاقم، رودخانه خواهد شد کافی‌ست به پرنده فکر کنم تختم، ابر خواهد شد نشسته‌ام در سکوت به هیچ فکر می‌‌کنم و اتاقم پر از تو شده است دستی نیست کاغذی نیست در دلم می‌گویم: خوش به حال لیوان‌ها زود پر و خالی می‌شوند یک. فروغلتیدن / حسِّ بهمن / در تک‌تکِ سنگ‌ها (تام ویلیامسون) کیمیاگر...
ما را در سایت کیمیاگر دنبال می کنید

برچسب : بغض,بغض النظر,بغض یعنی, نویسنده : cmahdiyardelkashf بازدید : 191 تاريخ : يکشنبه 19 دی 1395 ساعت: 4:56




کیمیاگر...
ما را در سایت کیمیاگر دنبال می کنید

برچسب : و دیگر هیچ,و دیگر هیچ به انگلیسی,و دیگر هیچ نبود, نویسنده : cmahdiyardelkashf بازدید : 190 تاريخ : شنبه 4 دی 1395 ساعت: 14:45

   فرانسیس ها، دختری تنها، رویاپرداز، پرتلاش و مستقل است. می‌جنگد تا آن‌طور که می‌خواهد زندگی کند. می‌رقصد تا زنده بماند. و هرگز عشقی را که لایقش است، دریافت نمی‌کند.    فرانسیس ها، فیلمی‌ست بدون گره‌های دراماتیک و فراز و فرودهای رایج فیلم‌ها؛ اما پر از ظرافت‌های رفتاری دختری که می‌خواهد شبیه خودش زندگی کند و بودنش، یک درام غم‌انگیز است. دختری که اسمش و بودنش، بزرگ‌تر از آن است که روی صندوق پستی و در دنیا جا شود. ما در بهترین حالت، تنها قسمتی از او را خواهیم دید و فهمید. کیمیاگر...
ما را در سایت کیمیاگر دنبال می کنید

برچسب : frances ha,frances hall,frances hall trial, نویسنده : cmahdiyardelkashf بازدید : 184 تاريخ : شنبه 4 دی 1395 ساعت: 14:45

صورتت را به یاد نمی‌آورم کدام تیر برق بودی؟ درختی ممنوعم ممنوع، مثل دنده عقب در اتوبان درخت‌ها شبیه هم نیستند چراغ‌های اتوبوس‌ درخت‌های کنار جاده را به نام می‌شناسند. آیا تا به حال درختی را روی صندلی اتوبوس دیده‌ای؟ پرنده‌ها طوری نگاهم می‌کنند که انگار مرا می‌شناسند از زندگی چیزی نمی‌دانم فقط می‌دانم اگر انسان، کافی بود دلم نمی‌خواست پرنده باشم راه می‌روم و خودم را از روبرو می‌بینم آیا زندگی همین بود؟ یک. چگونه فراموش کنم / که جوانی من چطور سرد و خاموش گذشت؟ / چگونه زندگی روزمره جای همه‌چیز را گرفت / و عمرم مثل دعای یکشنبه‌ی کلیسا / یکنواخت و خسته‌کننده سپری شد؟ /چه راه‌ها دوشادوش آن‌کس رفتم/ که اصلا دوستش نداشتم / و چه بارها دلم هوای آن‌کس کرد که دوستش داشتم / حالا دیگر راز فراموشکاری را / از همه‌ی فراموشکاران بهتر آموخته‌ام / دیگر به گذشت زمان اعتنایی نمی‌کنم / اما آن بوسه‌های نگرفته و نداده / آن نگاه‌های نکرده و ندیده را / که به من باز خواهد داد؟ (آنا آخماتووا) کیمیاگر...
ما را در سایت کیمیاگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmahdiyardelkashf بازدید : 165 تاريخ : شنبه 4 دی 1395 ساعت: 14:45




کیمیاگر...
ما را در سایت کیمیاگر دنبال می کنید

برچسب : و دیگر هیچ,و دیگر هیچ به انگلیسی,و دیگر هیچ نبود, نویسنده : cmahdiyardelkashf بازدید : 178 تاريخ : شنبه 4 دی 1395 ساعت: 14:45

دم غروب، آن‌جایی که خورشید رفته است و هنوز رنگ‌هایش را با خود نبرده، همیشه یاد مرگ می‌افتم و ناباوری‌هایش. آن روز، زنگ زده بودم به محسن؛ اما نمی‌دانستم باید چه بگویم.‌ دلم خوش بود به نگاهش و شعورش؛ که مرگ را و زندگی را می‌داند. بیشتر محسن حرف زد. گفت «الان پدرم را بردند. عجیب است که کسی تا چند ساعت پیش، بوده و می‌خندیده و حرف می‌زده؛ حالا اما خاموش شده است.» فقط تایید کردم: «خیلی سخت است.» گوشی را قطع کردم و زدم بیرون؛ نزدیک غروب بود. زیاد به مرگ فکر می‌کنم؛ تا از دلش زندگی بهتری را تجربه کنم؛ همیشه اما در مرگ می‌مانم. شب، باورِ مرگ است؛ آن‌جایی که می‌پذیری و به قول شهرام شیدایی: «مرا در خویش می‌کُشی.» شب، آرام است و ساکت؛ و به باور من، پذیرفتن‌ها در شب اتفاق می‌افتند؛ پذیرفتن‌هایی که باید بدانند شب، بودنِ شب نیست؛ نبودنِ روز است؛ روزی که نبودنش هم هنوز هست. شمس لنگرودی ‌می‌گوید: «تمامی روزها یک روزند / تکه‌تکه / میان شبی بی‌پایان» این روزها، شب، زود اتفاق می‌افتد و یلدا نزدیک است. من، شبیه این غروبم؛ هنوز کمی نارنجی‌؛ هنوز کمی از من مانده است. کسی می‌داند شب‌ها پرنده‌ها کجا می‌روند؟ کیمیاگر...
ما را در سایت کیمیاگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmahdiyardelkashf بازدید : 179 تاريخ : شنبه 4 دی 1395 ساعت: 14:45

   از آن کتاب‌های به‌فکر برنده‌ی خوب؛ حتی به دوستانی که با عرفان و معنویت زاویه دارند، خواندن این کتاب را پیشنهاد می‌دهم. سبک پیشنهادی آقای تُله برای زندگی، سبک آسانی نیست. و حتی خواندن این کتاب و درک‌کردن حرف‌هایش آسان نیست؛ خصوصا برای کسانی که سال‌ها با ذهن‌شان دیده‌اند و زندگی کرده‌اند. اما همین که ته ذهن‌مان بدانیم که مدل دیگری هم برای زندگی‌کردن وجود دارد و به آن فکر کنیم، می‌تواند در آینده راهگشا باشد.    مدل پیشنهادی آقای تُله، بسیار تحت‌تاثیر بودا و انشعابات فکری بعد از اوست؛ ‌البته کمی سازمان‌یافته‌تر و با بیانی واضح‌تر. عمیقا معتقدم این کتاب برای کسانی که دل در گروی عرفان شرق دارند، نوری‌ست که تا کیلومترها از راه را روشن خواهد کرد.     برش‌هایی از کتاب:    * استادان معنوی، برای توصیف فروغ بینش، لحظه‌ی بی‌ذهنی و حضور مطلق، از واژه‌ی «ساتوری» استفاده کرده‌اند. با وجود آن‌که ساتوری، یک دگرگونی پایدار نیست، اما هنگامی که روی می‌دهد تا طعم روشن‌بینی را به شما بچشاند، سپاس‌گزار آن باشید. ممکن است واقعا بدون این‌که متوجهش شده یا به اهمیت آن پی برده باشید، بارها و بارها درخشش ا کیمیاگر...
ما را در سایت کیمیاگر دنبال می کنید

برچسب : نیروی حال,نیروی حال pdf,نیروی حال صوتی دانلود, نویسنده : cmahdiyardelkashf بازدید : 191 تاريخ : شنبه 4 دی 1395 ساعت: 14:45




کیمیاگر...
ما را در سایت کیمیاگر دنبال می کنید

برچسب : و دیگر هیچ,و دیگر هیچ به انگلیسی,و دیگر هیچ نبود, نویسنده : cmahdiyardelkashf بازدید : 175 تاريخ : شنبه 4 دی 1395 ساعت: 14:44